01. روابط فعلی ات؛ اگر تنها یا مجرد هستی، توصیف کن که تنها یا مجرد بودن چطوریه؟
اگر از زاویه ی عددی به موضوع نگاه کنیم هیچوقت دایره دوستی های من چه صمیمی و عادی در مجموع محله و مدرسه یا دانشگاه و کار و... روی هم به 10 نفر نمیرسه!
البته 10 رو اوج میدونم وگرنه به همون هم نمیرسه!
هیچوقت افراد با دوست های زیاد و دورهمی های شلوغ برام قابل درک نبودن و شاید بچه ششم یه خانواده بودن باعث شده ترجیحم همیشه به سکوت بوده باشه:)
اما داخل قصه که نگاه کنیم من از روابطم رضایت کامل دارم، دوستی هام همیشه پایدار بوده و با دوستام به مشکل نخوردم، زیرآبی نرفتن و نرفتم و از داشتنشون خوشحالم:)
دلیل پایداری هم اینه که اول بسم الله با کسی رفاقت نکردم، صمیمی ترین رفیقی که الان دارم به مدت 4 سال تو بسیج محله دیدمش و از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم رفاقتم باهاش بیشتر کنم!
بقیه رفاقت هامم همین جوری شکل گرفتن و همین دلیله کم بودن دوستام هست چون مثلا یه جا کار می کردم برای 6ماه طبیعتا رفاقتی شکل نمی گرفت چون شش ماه واسه ی من کمه، و اینم بگم که من به خاطر خوب بودن یه نفر تو محل کار یا محله تا تو مسجد و... اون رو آدم خوبی نمیدونم؛ من باید چند محل متفائت ببینمش!
همین رفیقم که بعد 4 سال ارتباطم باهاش شروع کردم یه بار از من پرسید چرا ما همش با هم بودیم ولی رفیق نشده بودیم؟
هنوز قصه ما اونجا جالب تر میشه که چند روز قبل به من گفت عکس از من با لباس بسیج داری بفرست و منم کامپیوتر زیر و رو کردم و کلی عکس داشتیم وقتی که اصلا رفیق نبودیم!
اما بدونید ارتباط گرفتن با غریبه ها هیچ مشکلی ندارم با تمام تنهایی که دارم ظاهرا؛ زیر 0.3 گرم می گیرم و مشکلی ندارم مگر اینکه خانوم باشه؛ طبیعتا ظرافت هایی می طلبه ارتباط با خانوم ها که ندارم متاسفانه ( و شاید هم خوشبختانه ) اما بازهم ترجیحم اینه که با غریبه ای ارتباط نمگیرن چون به تجربه بسیار دیدم طرف با خودش فکر کرده من قصدی دارم که یدفعه سر صحبت باز کردم؟ می خوام وجود گران بهاش رو بدزدم ؟ مخبرم آمدم تخلیه اطلاعاتیش بکنم و...
تنها یا مجرد بودن واسه من چطوریه؟
من ازدواج هم بکنم تغییر چندانی تو حالم ایجاد نمیشه چون همیشه حالم به خودم بستگی داره و اینکه مثلا بقیه برن یجا خوش بگذرونند و من تنها باشم ناراحتم نمیکنه؛ اصلا اهمیتی برام نداره،
اما حالا که حرف ازدواج شد بگم من از ازدواج خیلی میترسم!
از خودش مسئولیتش نه؛ حداقل 4 ساله که مسئولیت امور خانه با منه و بابام دیگه با 1000تا دردی که داری کاری انجام نمیده و خودمم شغل و پول دارم و مشکلی نیست الحمدالله:)
من فقط نمیتونم عمرم با کسی بگذرونم که مثلا بقیه گقتن دختر خوبیه یا مثلا یه سال یا دو سال میشناسمش ! اصلا هیچ جوره تو کتم نمیره! موندم این قسمت چیکارش کنم:/
فکر کنم همین مقدار کافیه:) [ چالش 30 روزه ]