▫صعصعه ابن صوحان خودش از اعاظم رجال شیعه و یاران صدیق و باوفای امیرالمؤمنینه.
یه روایتی نقل کرده از حضرت که حقیقتا من هر بار می‌خونمش عشق می‌کنم.
انقدر که این روایت قشنگه.
صعصعه از حضرت می‌پرسه شما برتری یا حضرت آدم؟
امیرالمؤمنین میگه من برترم. چون برای آدم تمام وسایل و نعمات در بهشت فراهم شده و فقط از خوردن گندم منع شده بود. با این حال از گندم خورد و از بهشت بیرونش کردن.
اما خدا چیزی از نعماتش رو بر من حرام نکرده بود و با این حال من خودم رغبتی به دنیا و متعلقاتش نداشتم.


باز صعصعه می‌پرسه شما برتری یا نوح (ع)؟
حضرت پاسخ میده من برترم.
نوح سال‌ها مردمش رو دعوت کرد و خیلی اذیت و آزار دید. نهایتا وقتی دید خیلی اذیتش می‌کنن دیگه قومش رو نفرین کرد.
اما من بعد از عروج ملکوتی پیامبر آزار و اذیتی نبود که این‌ها در حقم نکنن. با این‌حال [خار در چشم و استخوان در گلو] بر تمام این آزارها صبر کردم و نفرین‌شون نکردم.


باز صعصعه می‌پرسه شما برتری یا ابراهیم (ع)؟
حضرت میگه من برترم. چون جایی حضرت ابراهیم از خدا می‌خواد تا نشانه‌ای بهش نشون بده که به مقام یقین برسه.
اما اگر همین الان تمام پرده‌های غیب برداشته بشه، ذره‌ای به یقین من افزوده نخواهد شد! چون که در اعلی درجه‌ی یقین قرار دارم.



این‌جا صعصعه می‌پرسه شما برتری یا موسی (ع)؟
حضرت می‌فرماد من برترم.
وقتی موسی (ع) خواست که به مصر بره به خدا گفت چون من قبلا یکی از قبطیان رو کشتم، می‌ترسم که اون‌ها به انتقام اون فرد من رو بکشن. پس هارون رو همراهم بفرست.
اما من...
وقتی که رسول خدا به من امر کرد تا آیات برائت (سوره‌ی توبه) رو خطاب به مشرکین بخونم ابدا نترسیدم. در حالی‌که در اون جمعیت کمتر کسی بود که پدر، پسر، برادر یا یکی از خویشاوندانش در جنگ به دست من هلاک نشده باشه. (بنازم!)


در ادامه صعصعه می‌پرسه شما برتری یا عیسی (ع)؟
حضرت فرمود من برترم. چون وقتی موقع وضع حمل جناب مریم (س) شد خدا بهش دستور داد تا از معبد بیرون بره چون اون‌جا محل عبادت بود.
اما وقتی آثار وضع حمل بر مادر من ظاهر شد خدا بهش امر کزد تا وارد خانه‌ی کعبه بشه.


آخرین سوال صعصعه اینه که شما برتری یا رسول‌الله (ص)؟

امیرالمؤمنین این‌جا میگه من بنده‌ای از بندگان محمد مصطفی (ص) هستم!

این روایت از قشنگ‌ترین روایاتیه که توی عمرم خوندم.