دوران دبیرستان ما یه راه یاد گرفته بودیم که چطور کلاس تعطیل کنیم!

 

 

 

زمستون بود و هوای سرد برای همین همه کلاس ها چراغ نفتی داشتن و کار ما شده بود قرص ژلوفون انداختن تو بخاری ها و بعدش اینا دود می کردن و بوی بدی می پیچید تو کلاس و معلم سر درد می شد
ما که مینداختیم تقصیر بخاری ها که کیفیت پایین هستن و دود می کنند و معلم هم چاره ای نداشت جز کلاس زودتر تعطیل کنه و این شده بود کار همیشگیمون!
اینم بگم مدرسه ما دوتا سالن جدا داشت و چهارتا کلاس کلا تو سالن جدا بودیم واسه همین هر کاری انجام میدادیم صداش به دفتر نمی رسید! و این سالن کنار سالن اصلی ساخته شده بود ولی چون کوچیک تر بود یه حیاط خلوت هم داشت که نقطه کور مدرسه بود:)

 

خلاصه یه روز ساعت سوم معلم نبود ولی به خاطر ساعت بعدش که شیمی داشتیم موندیم تو مدرسه و رفتیم از کلاس بیرون تو حیاط جلوی سالن شروع کردیم به خر بازی:/
خر بازی این شکلی که یکی سوار اون یکی میشه و با سه نفر دیگه که تو همین شرایط هستن مسابقه دو میدادیم و جفتک اندازی به رقبا هم آزاده:|

 

تو فینال جام حذفی مسابقه چون خر خوبی نبودم از دور مسابقات حذف شدم آمدم بیرون حوصله ام سر رفته بود به فکرم رسید کلاس ساعت بعد تعطیل کنم؛ از چندتا بچه ها قرص خواستم ولی اون روز کسی نیاورده بود...
داشتم فکر می کردم بدون قرص چیکار کنم؟!
اون سالن چهارتا کلاس داشت که یکی که کلا خالی بود و نقش انباری داشت!
دومی ما بودیم مشغول خر بازی!
کلاس سومی بیکاری داشت!
کلاس چهارم هم ورزش داشت و تو حیاط اصلی مدرسه بودن و سالن خالی بود!

 

رفتم داخل سالن و چون قرص نداشتم فتیله بخاری نفتی بردم تا آخر که شروع کرد به دود کردن و رفتم بخاری دوتا کلاس دیگه رو هم روشن کردم و همینجور زیادشون کردم!
بعد آمدم در سالن از داخل سالن قفل کردم و خودم از لای نرده های پنجره کلاس پریدم بیرون و گفتم یکم دود کنه میام خاموش می کنم اما من سر به هوا...

 

خلاصه دور دوم خر بازی شروع شد و منم برگشتم به مسابقات و یه ساعتی گذشت و اینقدر اون روز مسابقه داغ بود که هیچکس هیچ کار نمی کرد و حواس همه به مسابقه بود( آخرین بار بود اون مسابقه انجام دادم)
ما حتی زنگ تفریح بازی کردیم تا خود معلم سر رسید!
ولی مگه در سالن بازی می شد؟
من یادمه خودم پشت در نمیدونستم چرا در سالن باز نمیشه از بس باهوش بودم:|

 

خلاصه یکی از بچه ها از پنجره که من آمدم بیرون رفت داخل و در باز کرد ولی چشمتون روز بد نبینه!
دقیقا یک لایه دود زخیم وسط سالن بود و تمام دیوار ها سیاه شده بود و چراغ ها هم داغون شده بودن:|
اینبارم مثل سری قبل مدرسه ترکید ولی کسی نفهمید کار من بوده چون تنهایی انجام دادم ولی برای سرم کلی جایزه گذاشتن!

اون کلاسی که بیکاری داشت و من چراغشون روشن کردم تا آخر سال بانی این کار فحش میدادن چون کلاسشون رو به سایه و بدون پنجره درست بود و کل دیوارهای کلاس ها سیاه شد و این بدبخت ها کلاسشون گند(به معنای واقعی کلمه) شده بود!

+ من چون بچه خوبی بودم 4 سال دبیرستان تو سه مدرسه متفاوت درس خوندم و این مدرسه اون مدرسه قبلی نیست!