بعد از کشتی گرفتن با شیرآب و مغلوب آن شیر غران و پهن پیکر شدن سریع آماده شدم برم یه شیر جدید بخرم که این یکی دیگه عمرش رو کرده بود!

پام گذاشتم تو کوچه یادم آمد ماسک نزدم، با خودم گفتم مرگ بر پروتکل بهداشتی؛ ابزارآلات سر کوچه است و زیر 1 دقیقه برمیگردم بیخیال ماسک!

شاید باورتون نشه، همه ماسک زدن بودن!

یه نفر از این بنده خداهایی که زباله جمع می کنند دیدم اونم ماسک داشت!!

یه اکیپ پسر علاف تو محله داریم من به چشم خر شرک بهشون نگاه می کنم همشون ماسک داشتن!!!

مونده بود فقط پرنده ها هم ماسک بزنند:/

اصلا یه حس گاو بودن خاصی بهم دست داده بود... یه حال عجیب ...همه چیز نارنجی قرمز میدیم... یه حس عارفانه ای بود...

 

 

از وقتی برگشتم به اونایی که کلا بیخیال ماسک و بهداشت هستن فکر می کنم؛ ما اینجا بدشون میگیم ولی خدایی دمشون گرم کار هر کسی نیست بتونه به طور دائمی گاو باشه!

یا اینا که تو کلیپ ها دلقک بازی در میارن؛ فکرش می کنم میبینم واقعا خیلی رو میخواد!

 

 

از قیمت ها هم نگم براتون ...